مدتی است می خواستم راجع به نگاشتن با هویت واقعی یا غیرواقعی مطلبی بنویسم که بهرحال نظر این همکار محترم بهانه ای شد تا نظر شخصی ام را در این باب بیان کنم در درجه اول باید عرض شود که هرچه در این وبلاگ می نویسم واقعا" از سر عافیت طلبی برای کل همکاران و جامعه سردفتری است چرا که اگر غیر از این بود خطر نوشتن با هویت غیرواقعی که کمتر از نوشتن با هویت واقعی نیست را به جان نمی خریدم چرا که آنطور که خبر می رسد و سالها اینترنت گردی این امر را توجیه می کند همیشه عده ای هستند که برای جلوگیری از برملاشدن مسائل پشت پرده عده ای دیگر را خار چشم خود تصور کرده و در صددند تا با پیدا کردن هویت واقعی زندگی را بر آنها تباه و زندگی خود را آبادتر کنند لذا از این جهت روشهای مختلفی را برای یافتن اشخاص امتحان می کنند زیبایی دنیای مجاز همانطور که از نامش پیداست وجود افراد مجازی است که به یکدیگر احساس مسئولیت می کنند عشق می ورزند اما هیچگاه یکدیگر را نمی بینند مگر اینکه تمایل به این امر داشته باشند ! در واقع فضای مجازی تشابهات زیادی با دنیای واقعی دارد و تنها وجه تمایزش انسانهای مجازی است و اما اینکه چرا بعضی اصرار بر این دارند که بدانند مثلا" نویسنده این وبلاگ کیست جای تعجب است و اینکه اگر بداند کیست چه توفیری برای وی دارد و می خواهد چه بلایی سر وی بیاورد ؟ تنها امری که برای شناسائی فردی در دنیای مجازی آن هم با این لحن تداعی می شود جز خاموش کردن صدای عدالتخواهانه چیزی دیگری را متصور نمی شود ! بهرحال عده ای سعی بر این دارند که دائم به خفه کردن صدای عدالت مشغول باشند اما مطمئن باشند این امر هیچگاه محقق نخواهد شد ! چرا که اگر نویسنده این وبلاگ هم نباشد دیگرانی هستند که صدای اعتراضشان نسبت به بی عدالتی ها و نابرابری ها گوش فلک را کر خواهد کرد بعد از سالها زندگی در جمع همکاران محترم همانطور که خیلی ها تصدیق می کنند عده ای که دارای فقر فرهنگی و مادی و معنوی هستند با تکیه بر پشتوانه هایی که ان شاءاله روزی سیستم اداری از وجود آنها پاک شود اقدام به سوء استفاده و هتک حرمت سایر همکاران می کنند متاسفانه کافیست یک آشنا در ثبت یا کانون داشته باشند تا به آسانی بشود در سال 88 که بدترین سال مالی برای سردفتران بوده 190 میلیون تومان فقط درآمد تحریر داشته باشند یا بعضی همکارنما هایی که براحتی مشغول انواع تخلف هستند و از هرگونه سوال و جواب معافند ! بعد از سالها کار در این سیستم می دانم که تخلف های جزئی را به بدترین نحو مجازات و تخلف های کلان را چشم پوشی می کنند ( شتر را با بارش می برند و تخم مرغ دزد را می گیرند ) خود با چشم هایم مواردی را دیده ام که باورش در ذهنم به هیچ وجه نمی گنجد در پاسخ این همکار کامنت گذار که اعلام کرده مگر فقط وبلاگ شما با سوز دل نوشته می شود من عرض کردم وبلاگ سایر همکاران نیز به همین نحو است همه بی تفاوت می آیند و می روند !! نه نظری نه مخالفتی نه موافقتی !! گرچه اکثر همکاران محترم به اینجانب لطف دارند و بطور خصوصی نظرات خود را اعلام می کنند و این اعلان تنها به این علت است که به قول همکاران دست از بی تفاوتی و محافظه کاری بردارید تا روزگار برای همه مان بهتر باشد در وبلاگ همکارمان که از برخورد نابجای کارمندی در کانون به ستوه آمده بود عرض شد همه جا عده ای هستند که با رفتار نابجای خود کل مجموعه را زیر سوال می برند همانطور که بعضی سردفتران این گونه هستند و باید با امر به معروف و نهی از منکر و راهنمایی و در نهایت مجازات آنها را اصلاح کرد و نشانه عافیت طلبی را از مطلب این همکار متوجه نشدم و همکار محترم ! شما بهتر بود برای اینکه شما را بهتر بشناسند و از هویت غیرواقعی دیگران رنج می برید خود را معرفی می کردید ضمنا" نام بردن از همکاران را به پیشنهاد و توصیه دوستان به حروف ابجد بسنده می کنم و مراد این نکته است که بحث ما قلی خسروی یا آقای الف در کانون و ب در ثبت نیست بحث بر سر رفع تبعیض و نابرابری و بی عدالتی است که ان شاءاله به زودی برقرار خواهد شد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر