خب روزگار اینطور ورق خورده که هرجا دلشان بخواهد ما را بدنهی حاکمیت میخوانند و هرجا هم صلاح ببینند همچون بخش خصوصی زیر ذره بین میرویم. حالا از روز اول مهر سرسام گرفتم از بس برای هر مشتری توضیح دادم که شما فلان تومان هم باید بابت سه درصد مالیات بر ارزش افزوده بپردازید. بعد او که تعهد نامه نوشته، یا آن یکی که اقرار نامه نوشته یا ان یکی که وکالت داده می نشیند و نیم ساعت به زمین و زمان بیراهه میگوید و توضیح میخواهد که به چه دلیل یک وکالت دادن باید مشمول مالیات بر ارزش افزوده گردد و آنوقت که خودت هم قلبا باور داشته باشی که راست میگوید و فقط به این اکتفا کنی که این طبق دستور است و قانون است و اینها. بعد آنوقت است که ارباب رجوع مینشیند و تکیه میدهد و یک دل سیر بد و بیراه نثار قاون و دولت و ... میکند و تازه درد دلش هم باز میشود که تازگیها رقم قبض آب و برقش چند برابر میآید و یارانهها را میخواهند حذف کنند و بنزین قرار است آزاد شود و ...
نمیدانم دولتمردان میدانند با این شمول عجبیب و غریب دفاتر اسناد رسمی و بی توجیه بودن آن، رسمن موجبات نارضایتی وسیعی را در دل مردم فراهم کردهاند؟
منبع :نسیم صبح
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر