۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

فقر همه جا سرک میکشد

میخواهم بگویم
فقر همه جا سرک میکشد
فقر گرسنگی نیست  عریانی هم نیست
فقر  چیزی را نداشتن است  ولی آن چیز پول نیست
فقر  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتاب فروشی مینشیند
فقر  کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند
فقر  تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند
فقر  پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به بیرون انداخته میشود
فقر  همه جا سرک میکشد
فقر  شب را (( بی غذا )) سر کردن نیست
فقر  روز را ((بی اندیشه)) سر کردن است.  
    

دکتر شریعتی

هیچ نظری موجود نیست: